هر که را دیدم  خیانت کرد و رفت

هر که با من بود یار من نبود

هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت

خود ندانستم از این غمها چه سود

.

.

.

دانه هایی از عشق کاشتم

و خوشه هایی از غم برداشتم

خیانت

تکرار

و رویش نفرت …

.

.

.

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی

که یه بار زیر آوار خیانتش همه وجودت له شده …

.

.

.

با عشق به من به من  خیانت کردی

دل دادم و تو رد امانت کردی

رفتی و چه آسوده ز من دل کندی

هر دو قلمت خورد اگر برگردی !! …

.


.

.

حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم

آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم

پنهان شدی و فکر  خیانت به سرم زد

شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم ..

.

.

.

خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،

فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها ،

هرگز تبرئه ای نیست

آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …

.

.

.

هر آنکه از رفاقت دم میزند / ولی ناخودآگاه از خیانت دم میزند

.

.

.

بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند

.

..

ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم

زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر خیانتت را

.

.

.

اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست ،

اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست ! (شکسپیر)

.

.

.

کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود

.

.

.

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …

از عاشقی تباهی

از زندگی مصیبت

از دوستی شکست و

از سادگی خیانت