قرار تنهایی ما (مجید خراطها)
قرار تنهایی ما روز جدایی فردا بود
خلاصه فردا واسه ما شروع کل دردا بود
فردا قرار بود منو تو از هم دیگه جدا بشیم
فردا قرار بود همدم گریه ی بیصدا بشیم
از تو چه پنهون گل من من خیلی وقته بی توام
دیروز و فردا ندارهبرام چه سخته بی توام
یادش بخیر قلب تو بود برای من سنگ صبور
میخواستم عاشقت کنم هرجور شده حتی به زور
حالا که نیستی لااقل تسکین به قلب من بده
اون که نخواست پیشم باشی حالا کجاست صبرم بده
چجوری باور بکنم رقیب من نازت کنه
شبا کنارت بخوابه از خواب بیدارت کنه
یادته که زیر بارون تو دعا کرذدی بمیرم
منم قول دادم کهخ دیگه عکستو بغل نگیرم
تو دعات گرفتو مردم اکا عاشقم هنوزم
با همون یه قاب عکست میگذرونم شبو روزم
لحظه های آخر تو میرخه از یادم به سختی
بدرقت اومدم اما دست تکون ندادی رفتی
یه دل خوشی دارم هنوز حالا که دارم میمیرم
هروقت که بارون بباره تو رو کنارم میبینم
نگا به چشم خیس من به عشق پاکم نکنین
رفیق من رفته سفر چند روزی خاکم نکنین
شاید خوشش نیاد که من تو خاکو خونه پیرنم
مردم چرا اون نمیاد با گل سرخ به دیدنم
توقع داشتم میمیرم حداقل نگا کنه
حتی نیومد لحظهخ ای با جسم من وداع کنه
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۸/۱۲ ساعت 0:14 توسط (Management (hosein & strano
|