تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟
پسر جواب داد:من میزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. ... ...
پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی؟
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟؟؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟


کبوتر من

پرواز محبت دوست داشتن

وقتی یک کبوتر با کلاغ ها معاشرت می کند، پرهایش سفید می ماند اما قلبش سیاه

می شود؛ دوست داشتن کسی که لیاقت ندارد اسراف محبت است.

کبوتر من! تو آزادی که با هر کس دوست داری معاشرت کنی. تو آزادی که به هر کجا

می خواهی پر بکشی.


ادامه نوشته

روز بارانی

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم

چتر نداشتیم

خندیدیم

دویدیم

و به شالاپ....

ادامه نوشته

سادگی


پرسید چرا دیــــر کرده است؟

نکند دل دیگری او را اسیـــر کرده است؟

خندیدم و گفتم: او فقط اسیر مـــن است، تنها دقایقی چند تــاخیر کرده است…

گفتم امروز هوا ســـرد بوده است…

شاید موعد قرار تغییـــر کرده است…

خندیــد به سادگیــم و گفت:

احساس پــاک تو را زنجیــر کرده است.

گفتم از عشـــق من چونین سخن مگو…!

گفــت:

خوابی سالهاســت دیــر کرده است. 

در آییــنه به خود نگاه می کنم آه عشق تو عجب مرا پیــر کرده است . . .

با یه شکلات شروع شد

.من یه شکلات گذاشتم توی دستش..اونم یه شکلات گذاشت توی دستم 

.من بچه بودم...اونم بچه بود 

.سرمو بالا کردم ..سرشو بالا کرد

دید که منو میشناسه.خندیدم گفت: دوستیم؟ 

...گفتم: دوست دوست

گفت: تا کجا؟ 

!گفتم: دوستی که...

ادامه نوشته